تدبر در سوره ي مبارکه ي بقره (5)
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12764
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 13623
بازدید ماه : 66901
بازدید کل : 10458656
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 27 / 4 / 1400

عکس پروفایل قرآن و گل

صفا و مروه، شعائر الهي

118. از فضاي اين کلام چنين برمي آيد که برخي به رغم آگاهي از ريشه دار بودن آيين عبادي مربوط به صفا و مروه، آن را امري جاهلانه و غير ديني و منتسب به مشرکان معرفي مي کردند، از اين رو خداي متعالي در پاسخ به اين شبهه مي فرمايد: در حقيقت، «صفا» و «مروه» از شعاير خداست که يادآور اوست؛ پس هر که خانه خدا را حج کند يا عمره گزارد، بر او گناهي نيست که ميان آن دو سعي به جاي آورد و هر که افزون بر فريضه، کار نيکي کند، خدا حق شناس و داناست * إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيهِ أَنْ يطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ«158»

5-5-2- کلام 5. آيات 159 تا 177

کتمان

119. کلام نخست اين فصل درباره تغيير قبله به سمت کعبه بود و کلام دوم درباره بعثت پيامبر گرامي اسلامي (صلي الله عليه و آله و سلم)، کلامهاي سوم و چهارم نيز مربوط به کلام اول و دوم بود. کلام حاضر نيز ناظر به همان مسئله کتمان است که در خصوص تغيير قبله و يا درباره حقانيت رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) صورت مي گرفت. در کلام نخست، پس از بيان عدم تبعيت اهل کتاب از قبله مسلمانان، چنين آمده است: «الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ (146)» و اين کلام به ريشه يابي و بيان عاقبت همين کتمان پرداخته است.

120. مطلب 1. عاقبت کتمان بينات و هدي:

کساني که نشانه هاي روشن، و رهنمودي را که فرو فرستاده ايم، بعد از آنکه آن را براي مردم در کتاب توضيح داديم، نهفته مي دارند، آنان را خدا لعنت مي کند، و لعنت کنندگان لعنتشان مي کنند. مگر کساني که توبه کردند، و خود را اصلاح نمودند، و حقيقت را آشکار کردند، پس براي آنان خواهم بخشود؛ و من توبه پذير مهربانم إِنَّ الَّذِينَ يكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَينَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَينَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ«159» إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَينُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ«160»

121. مطلب 2. کفر، ريشه کتمان:

پس از اينکه در مطلب سابق عاقبت کتمان را مطرح فرمود، اين مطلب با اسلوبي مشابه از کافران سخن مي گويد. مي توان چنين نتيجه گرفت که کتمان آيات و بينات الهي ريشه در کفر دارد، به خصوص که کفر نيز به معني کتمان حقيقت است. کساني که کافر شدند، و در حال کفر مردند، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر آنان باد. در آن لعنت جاودانه بمانند؛ نه عذابشان کاسته گردد، و نه مهلت يابند إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ«161» خَالِدِينَ فِيهَا لَا يخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ ينْظَرُونَ«162»

122. مطلب 3. اثبات يگانگي خداي متعالي:

پس از بيان عاقبت کتمان و کفر و همراهي آنها با يکديگر، در نقطه مقابل به تبيين و اثبات توحيد پرداخته است، تا هم اتمام حجتي براي کافران اهل کتمان باشد و هم رهنمايي براي مؤمنان که تحت تأثير کتمان قرار نگيرند: و معبود شما، معبود يگانه اي است که جز او هيچ معبودي نيست و اوست بخشايشگر مهربان وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ«163» راستي که در آفرينش آسمانها و زمين، و در پي يکديگر آمدن شب و روز، و کشتيهايي که در دريا روانند با آنچه به مردم سود مي رساند، و آبي که خدا از آسمان فرو فرستاده، و با آن، زمين را پس از مردنش زنده گردانيده، و در آن هرگونه جنبنده اي پراکنده کرده، و گردانيدن بادها، و ابري که ميان آسمان و زمين آرميده است، براي گروهي که مي انديشند، واقعاً نشانه هايي گويا وجود دارد إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا ينْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّياحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَينَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يعْقِلُونَ«164»

123. مطلب 4. عاقبت کساني که براي خدا شريک قائل مي شوند:

پس از اثبات توحيد در مطلب گذشته، اين مطلب در مقابل کافران به معرفي گروهي از مردم مي پردازد که دوستدار حقيقي خدا هستند و در ادامه بار ديگر با زبان تهديد از عاقبت کافران سخن مي گويد: و برخي از مردم، در برابر خدا، همانندهايي براي او برمي گزينند، و آنها را چون دوستي خدا، دوست مي دارند؛ ولي کساني که ايمان آورده اند، به خدا محبت بيشتري دارند. کساني که با شريک قرار دادن براي خدا، به خود ستم نموده اند اگر مي دانستند هنگامي که عذاب را مشاهده کنند تمام نيروها از آنِ خداست، و خدا سخت کيفر است وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ«165» آنگاه که پيشوايان از پيروان بيزاري جويند؛ و عذاب را مشاهده کنند، و ميانشان پيوندها بريده گردد. و پيروان مي گويند: «کاش براي ما بازگشتي بود تا همان گونه که آنان از ما بيزاري جستند ما نيز از آنان بيزاري مي جستيم.» اين گونه خداوند، کارهايشان را -که بر آنان مايه حسرتهاست- به ايشان مي نماياند، و از آتش بيرون آمدني نيستند إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ«166» وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ«167»

124. مطلب 5. نهي از تبعيت شيطان:

در مطلب گذشته آمده بود که در روز قيامت تبعيت کنندگان کافر از تبعيت شوندگان برائت مي جويند، اما سودي به حال ايشان ندارد، اين مطلب به مناسبت مسئله تبعيت از اهل باطل به ريشه اصلي همه اين پيرويها، يعني پيروي از شيطان اشاره فرموده و راه صحيح بندگي را فرا روي مشتاقان مي گشايد: اي مردم، از آنچه در زمين است حلال و پاکيزه را بخوريد، و از گامهاي شيطان پيروي مکنيد که او دشمن آشکار شماست. او فقط شما را به بدي و زشتي فرمان مي دهد، و وامي دارد تا بر خدا، چيزي را که نمي دانيد بربنديد يا أَيهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ«168» إِنَّمَا يأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ«169»

125. مطلب 6. گروه مشرک، تابع کر و کور پدران بي عقل خويش:

اين مطلب دوباره به ادامه معرفي کساني مي پردازد که براي خدا شريک قائل مي شوند و در کلام سوم سخن از ايشان آغاز شده بود: «وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ ...... وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ ...». اين مطلب درعين حال با مطالب گذشته نيز در ارتباط است و مسئله تبعيت اين ارتباط را برقرار کرده است، بدين بيان که مطلب گذشته نهي از تبعيت شيطان بود و اين مطلب عکس العمل کافران در مقابل امر به تبعيت از « مَا أَنزَلَ اللّهُ » را مطرح مي کند: و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است پيروي کنيد»؛ مي گويند: «نه، بلکه از چيزي که پدران خود را بر آن يافته ايم، پيروي مي کنيم.» آيا هر چند پدرانشان چيزي را درک نمي کرده و به راه صواب نمي رفته اند باز هم در خور پيروي هستند؟ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَينَا عَلَيهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يعْقِلُونَ شَيئًا وَلَا يهْتَدُونَ«170»

126. مطلب 7. مثل نصيحت کننده کافران:

اين مطلب در قالب مثلي کافران را انسانهايي کر و کور و گنگ معرفي مي کند که دعوت به حق در ايشان اثري ندارد: و مَثَل دعوت کننده کافران چون مَثَل کسي است که حيواني را که جز صدا و ندايي مبهم، چيزي نمي شنود بانگ مي زند. کرند، لالند، کورند. درنمي يابند وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي ينْعِقُ بِمَا لَا يسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْي فَهُمْ لَا يعْقِلُونَ«171»

127. مطلب 8. بيان احکام خوردني ها:

اين مطلب هماهنگ با مطلب چهارم که «يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً » بود اين بار به ور دقيقتر و خطاب به مؤمنان به بيان همين امر پرداخته است. در مطلب چهارم پس از بيان «کلوا» از انسانها خواسته بود که از شيطان تبعيت نکنند و در اين مطلب پس از بيان «کلوا» از مؤمنان خواسته است که خدا را شکر کنند: اي کساني که ايمان آورده ايد، از نعمتهاي پاکيزه اي که روزي شما کرده ايم، بخوريد و خدا را شکر کنيد اگر تنها او را مي پرستيد يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِياهُ تَعْبُدُونَ«172» خداوند، تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که هنگام سر بريدن نام غير خدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانيده است. ولي کسي که ناچار شود، در صورتي که ستمگر و متجاوز نباشد بر او گناهي نيست، زيرا خدا آمرزنده و مهربان است إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيكُمُ الْمَيتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ«173»


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: معارف قرآن
برچسب‌ها: معارف قرآن
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی